جوان مومن متعبد انقلابی عباس دانشگر

۷۱ مطلب با موضوع «خاطرات شهید عباس دانشگر» ثبت شده است

تدبر در قرآن

khatfarhangi khatfarhangi | جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ب.ظ

تدبّر در قرآن:

خیلی وقت ها وقتی بعد از ساعت اداری می رفتم تو اتاق محل کار

عباس، وقتی در رو باز می کردم، می دیدم داره با گوشی فایل صوتی

قرآن رو گوش میده... با اشاره به صحبت های حضرت آقا تأکید داشت

که قرائت قرآن با تدبّر باشه که تو دست نوشته های خودسازی شهید

این مطلب به چشم میخوره... آری یکی از شاخصه های جوان مؤمن

انقلابی قرائت و تدبّر در قرآن است... .

  • khatfarhangi khatfarhangi

جوان پای کار

khatfarhangi khatfarhangi | جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ب.ظ

جوان پایکار:

عباس چند سالی که در دانشگاه امام حسین )ع( بود من شبانه روز از او

11 شب سر - خاطراتی بهیاد ماندنی داشتم، بعضی شبها تا ساعت 12

کار میموند، شماره تلفن همراهشو حفظ بودم، هرجا کارمون گیر

میکرد یا تو کارمون گره میخورد سریع تماس میگرفتم، خودشو زود

می رسوند. عباس همیشه با آغوش باز به استقبال سختترین شرایط

میآمد و تا آخرین لحظه پای کار میموند.

  • khatfarhangi khatfarhangi

احترام به پرچم

khatfarhangi khatfarhangi | جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۶ ب.ظ

احترام به پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران:

یه روز از تو گردان شهید کاوه اومده بودم گردان شهید باکری، پیش از

بچه ها عباس هم اومد تو اتاق و چند دقیقه ای ایستاده با ما صحبت

می کرد، شامگاه در حال اجرا و پرچم در حال پایین آمدن بود، ناگهان

عباس کلاه اش را روی سرش گذاشت و به سمت پرچم احترام نظامی

گذاشت و تا پایین آمدن پرچم در همان حالت ماند. موضوعی که شاید

برای ما عادی بود ولی عباس در کوچک ترین موضوعات به پرچم

میهنش و عقایدش احترام می گذاشت. اینجوری میشه که از چیزای

کوچیک آدمهای بزرگی مثل عباس تربیت میشن.

  • khatfarhangi khatfarhangi

برنامه هفتگی شهید عباس دانشگر

khatfarhangi khatfarhangi | جمعه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۲۴ ب.ظ

برنامه هفتگی و ماهیانه شهید که در دفتر یادداشت خود ثبت نموده بود:

الف( برنامه عبادی:

*نماز اول وقت

*دعای کمیل، توسل، ندبه، عهد، زیارت عاشورا و مناجات امیرالمؤمنین

و زیارت حضرت زهرا

* هر روز یک حدیث، یک صفحه قرآن با تفسیر

* نماز شب

*ذکر روز صد مرتبه

*دروغ، غیبت، نگاه حرام، سوء ظن و سوء استفاده از بیت المال و... ممنوع.

ب( برنامه علمی و ورزشی و کاری:

هفته اول: مطالعه کتاب آزادی انسان

هفته دوم: مطالعه کتاب آزادی بندگی

هفته سوم: مطالعه کتاب من زنده ام

هفته چهارم: مطالعه کتاب غرب شناسی

- هر روز یک ساعت ورزش

- حفظ چهل آیه کاربردی

- مهارت تیراندازی

- مهارت نگارش و فن سخنوری

- رسیدگی دقیق به مسئولیتهای روزانه

  • khatfarhangi khatfarhangi

روحیه خستگی ناپذیر

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۷ ق.ظ

روحیه خستگی ناپذیر:

یادمه برای اردوی کویر چند روزی ما رو برده بودن کویر...

چون تو این اردو همه سنی وجود داشت، خیلی مراعات میکردن و

سخت نمیگرفتن... تقریب اً هرچی لازم بود تو کوله گذاشته بودیم و کوله

ها تقریباً سنگین بود... حرکت کردیم و به محل رسیدیم از اون نقطه تا

محل استقرار نیم ساعت الی یک ساعت پیاده روی بود. همه کوله ها رو

انداختیم پشت ماشین و خودمون پیاده راه افتادیم، برام خیلی جالب

بود که دیدم عباس کوله اش پشتشه و تحویل نداده، می دونستم کوله

عباس از همه سنگین تره چون وسایل همراه زیادی بر میداشت. اما با

این حال خیلی آروم و با نشاط وسط ستون راه میاومد. تو اون حال یه

دوربین هم دستش بود که عکس میگرفت... از همه زاویهها اونجا یکی

از جاهایی بود که بهش غبطه خوردم.

  • khatfarhangi khatfarhangi

سر نترس داشت

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۶ ق.ظ

سر نترس داشت:

بهش گفتم شنا بلدی؟ گفت: تقریباً نه!! گفتم: همه شنا بلدند مگر

ترسوها)می دانستم سر نترس دارد( با شناور چند کیلومتر از ساحل دور

شدیم... بهش گفتم بپر تو آب!!! اصلاً معطل نکرد و پرید)بدون جلیقه

نجات(! به جای اون من ترسیدم، یک جلیقه انداختم نزدیکش و گفتم

اگر می خواهی دریا دل شوی به جلیقه نزدیک نشو و بعد رهایش

کردم)در دریای بی کران( چیزی نگذشت که عباس به یک شناگر

حرفه ای تبدیل شد که می توانست کیلومترها در دریا شنا کند...

  • khatfarhangi khatfarhangi

مطالعات ، شهید مطهری

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۵ ق.ظ

ای کاش مطالعاتم را با کتب شهید مطهری آغاز می نمودم:

عباس باتوجه به مسئولیتی که در کانون اندیشه ولایی و مطهر داشتند

فعالیت های گوناگونی را در این زمینه انجام می دادند و مطالعات

پراکنده داشتند... در جلسات مختلف و دیدار های مختلف با سردار

اباذری بر روی یک موضوع تأکید خاص داشتند که حتماً مطالعه و

فعالیت در این زمینه صورت گیرد... وآن چیزی نبود جز مطالعه کتب

شهید مطهری... خود شهید دانشگر به عنوان مربی حلقه صالحین از

کتب شهید مطهری استفاده می نمودند و همین فعالیت و نیاز به

گسترش و بهبود آن منجر به آشنایی با مؤسسه بینش مطهر گردید...

شهید دانشگر با شرکت در دوره بینش مطهر دوازده کتاب شهید

مطهری را )مطالعه، مباحثه، تحقیق( کردند و از محضر استاد گرانقدر

دکتر سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی بهره بردند... ایشان رتبه دوم

این دوره را با بالاترین امتیاز کسب نمودند... شهید دانشگر بعد از این

دوره بود که بارها گفتند، ای کاش این دوره را زودتر شرکت می کردم

و اول با کتب شهید مطهری مطالعاتم را آغاز می نمودم... .

  • khatfarhangi khatfarhangi

عشق به ولایت

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۴ ق.ظ

جوان مؤمن انقلابی:

به رهبر انقلاب عشق می ورزید و دل نگران، نگرانی های ایشان بود.

سخنرانی های رهبری را با دقت گوش می کرد و می گفت: آقا مظلوم

است، بعضی از مسئولین فقط حرف هایش را گوش می دهند، عمل

نمی کنند. او اما به شنیدن اکتفا نکرده بود و همه اذعان دارند که

توصیفات رهبر انقلاب از یک جوان مؤمن انقلابی، همه در عباس متجلّی

بود.

  • khatfarhangi khatfarhangi

زیارت عاشورا

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۳ ق.ظ

زیارت عاشورا:

من دانشجوی دوره ده افسری بودم. اون موقع شهید دانشگر دانشجوی

دوره هشت افسری بودند. من با ایشون تو کانونهای دانشجویی آشنا

شدم و می دیدیم که چقدر فعالیت می کنند، برای همین هم چهرشون

تو ذهنم بود. چون اونجا دانشجو زیاد بود. یه شب رفته بودم مرخصی

تو تهران. وقتی برگشتم یه خورده زمان گذشته بود. فکر کنم ساعت

دوازده، یک نصف شب بود. گردان شهید باقری بودم. خواستم از وسط

میدان صبحگاه رد بشم برم. گفتم شهدای گمنام را هم زیارت کنم.

اومدم برم داخل مقبره الشهدا یک دفعه چشمم افتاد به عباس. دیدم

داشت زیارت عاشورا می خوند و تو دل شب چه زیبا اشک می ریخت.

این عکس را که دیدم یاد این خاطره ام افتادم.

  • khatfarhangi khatfarhangi

کار فرهنگی در دانشگاه

khatfarhangi khatfarhangi | سه شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۳۲ ق.ظ

کار فرهنگی در دانشگاه:

در دانشگاه در هر کار فرهنگی که نیاز به هم فکری و همکاری بود،

عباس حضور داشت، گاهی کارهای گروهی که پیش میآمد به دنبال

عباس میرفتیم و از او کمک میخواستیم. با آن طراوت و شادابی که

در او سراغ داشتیم از او روحیه میگرفتیم. هرچند قرار بود یک ماه بعد

از رفتن عباس، من هم به سوریه برم و اونجا او را می دیدم ولی دلم

طاقت نداد که روز اعزام عباس برای خداحافظی برم پیشش. روز

پنجشنبه دوّم اردیبهشت ماه بود، مصادف با سیزده رجب روز میلاد

حضرت علی )ع( برای خداحافظی به دانشگاه رفتم، عباس مثل همیشه

لبخند بر چهره داشت و بسیار خوشحال بود. به شخصی که همراه او

بود گفتم شما عموی عباس هستی؟ گفت: بله، با لبخند بهش گفتم

خوب نگاهش کن که دیگر او را نمیبینی، او حتماً شهید میشه.

  • khatfarhangi khatfarhangi