اربعین
khatfarhangi khatfarhangi | پنجشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۳ ق.ظ
اربعین یادش بخیر:
تو مرز مهران دیدمش که داشت هماهنگی های کاروان رو انجام
می داد... صداش زدم عباس بیا اینجا پیش ما، انقد برا ما کلاس نذار...
با اینکه سرش شلوغ بود و داشت اتوبوس هایی که هنوز نرسیده بودن
رو آمار می گرفت و گوشیشم مدام زنگ می خورد، اومد... به شوخی
بهش گفتم عباس بیا با من یه عکس بنداز که فردا اگه من شهید شدم
عکسمو این طرف اون طرف نشون بدی و بگی من با شهید فلانی
روزگاری باهم بودیم این حرفا... فقط خندید... امروز که این عکسارو
دیدم با خودم گفتم ای دل غافل کار برعکس شده، حالا ما باید
بگیم: جداً که شهدا خندیدند و رفتند.
- ۹۷/۰۵/۱۸